طب سنتی و پزشکی فرامولکولی
عموما تصوری که ما از طب سنتی داریم ، ما را به یاد پزشکان قدیم و همینطور عطاری های فعلی می اندازد . وقتی که به یک طبیب طب سنتی مراجعه می کنیم انتظار داریم با گرفتن نبض ما ، دیدن رنگ چهری ما و همینطور معاینه زبان ما تشخیصی دهد و بعد برای ما داروهای گیاهی تجویز کند و یا به ما بگویدکه از بخورات خاصی استفاده کنیم . این برداشت از طب سنتی یک برداشت بسیار سطحی است .آنچه که جایگاه خاص طب سنتی را در پزشکی فرامولکولی نشان میدهد مربوط به اصول بنیادینی است که طب سنتی بر پایه آن ها بنا نهاده شده است . در نظر بگیرید دچار مشکل گوارشی هستید که بعد از مراجعه به طب سنتی و استفاده از داروهای گیاهی حال شما خوب میشود و بعد از مدتی بیماری شما برمی گردد .وقتی علت رو جویا می شوید به شما میگویند سبک نادرست زندگی یا عادت های غلط .یکی از مهمترین عواملی که در سطح سلامتی ما نقش دارد نوع مواد غذایی است که استفاده میکنیم .اینکه از چه ماده غذایی صرف نظر از اینکه سلامت آن ماده غذایی در چه حدی است ، اینکه از چه ماده غذایی استفاده می کنیم و به چه میزان استفاده میکنیم، برای طبیعت وجودی ما این نکته بسیار مهمی است که در طب سنتی مطرح میشود . یکی از مهمترین تاثیراتی که طب سنتی بر زندگی ما میگذارد ، اصلاح سبک زندگی یا لایف استایل ما است . بنابراین جایگاه ویژه طب سنتی در پزشکی فرامولکولی مربوط به حفظ سلامتی است ،با راهکارهایی که ارائه میدهد شناخت بیشتری از ما در مورد وجودمان به ما میدهد و اینکه چگونه از عوامل مختلف محیطی که میتواند سلامت ما را تهدید کند دوری کنیم و یا اگر به مواد غذایی خاصی علاقه داریم باید ببینیم که آیا با طبیعت ما سازگار هستند یا نه .پس به طور خلاصه جایگاه طب سنتی در پزشکی فرامولکولی اصلاح سبک زندگی به منظور حفظ و نگهداری از سلامت ما است.داروی فرامولکولی
در دانشکده های پزشکی طب کلاسیک آنچه که به دانشجویان پزشکی آموزش داده میشود، این است که هر دارویی که تجویز میکنند به نوعی سمی است که مزایای آن برای هر بیماری بیشتر از معایب آن است. به طور ضمنی این معنی را میدهد که هر دارویی که در حال حاضر در طب کلاسیک وجود دارد بدون عارضه نیست ، علیرغم اینکه به منظور کمک به بیمار و درمان بیماری در نظر گرفته شده است با این حال مصرف طولانی مدت آن می تواند عارضه ایجاد کند .هرچند با پیشرفت هایی که در طب کلاسیک صورت گرفته است میزان این عوارض و شدت آن بسیار کاهش پیدا کرده است . به طوری که یک فرد میتواند تا مدت های طولانی از داروهای موجود استفاده کند و کمترین عارضه جانبی را تجربه کند. با این حال وقتی صحبت از پزشکی فرامولکولی میشود به جنبه هایی فراتر از مولکول های شیمیایی اشاره میکند که همانگونه که قبلا به آن اشاره شده بود به فضای اطراف مولکول ها اشاره می کند که خواص درمانی واطلاعات دارویی آنجا وجود دارد و طی فرآیند خاصی این اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد . بنابراین آنچه که در پزشکی فرامولکولی مورد استفاده قرار میگیرد تحت عنوان داروهای فرامولکولی خوانده می شود یا نامیده می شود. با توجه به اینکه ابزار درمانی در پزشکی فرامولکولی داروهای هومیوپاتی هستند و داروهای هومیوپاتی را از منابع مختلفی تهیه می کنند بنابراین میتوانیم بگوییم که با توجه به ماهیت داروهای هومیوپاتی ما در واقع در پزشکی فرامولکولی با داروهای فرامولکولی مواجه هستیم . به این ترتیب آنچه که در پزشکی فرامولکولی مورد استفاده قرار میگیرد و آن را جزو درمانهای غیردارویی قرار میدهد ، استفاده از داروهای هومیوپاتی تحت عنوان داروهای فرامولکولی است، این داروها به واسطه اینکه ماهیت شیمیایی ندارند، ماهیت مولکولی ندارند از کمترین عارضه جانبی برخوردار خواهند بود.بایورزونانس ابرفناوری
شاید واژه بایورزونانس را شنیده باشید . این واژه از دو قسمت تشکیل شده است که بایو به معنی زیستی و رزونانس به معنی هم آوایی است . واژه رزونانس یک قاعده شناخته شده در فیزیک است و به تارهای هم فرکانس اشاره دارد . در نظر بگیرید که دو ویولون را در دو گوشه یک اتاق قرار میدهید و سیم سُل یکی را مرتعش می کنید ، شاهد خواهید بود که سیم سُل دیگری بدون اینکه در تماس با دست قرار بگیرد آن انرژی صوتی را انتقال داده و مرتعش شده است. قاعده رزونانس قاعده ی بسیار پرکاربردی است که در فیزیک و فناوریهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد . در محیط های زیستی ، محیط های بیولوژیک مثل بدن ما استفاده از این پدیده بسیار کارآمد بوده است و تحت عنوان بایورزونانس مورد مطالعه قرار گرفته است ، به این معنی که تمام سلول های بدن ما فرکانس خاصی را دارند که در آن فرکانس به بهترین شکل ممکن مرتعش میشوند و از طریق همین پدیده است که میتوانند علاوه بر ارتباط های مختلفی که با هم دیگر دارند از طریق پدیده بایورزونانس هم با همدیگر ارتباط برقرار کنند . وقتی که ما صحبت از پدیده بایورزونانس میکنیم به این معنی است که با ارتعاشات سلولی سر و کار داریم ، با فرکانس های سلولی سر و کار داریم . این تکنولوژی و فناوری که بر پایه ارتعاشات سلولی بنا نهاده شده است این امکان را ایجاد میکند که ما بتوانیم بیماری ها را تشخیص دهیم و با استفاده از همین فرکانس ها به درمان بیماری ها بپردازیم . در نظر بگیرید هر سلولی در بدن هر فرد در یک فرکانس مشخصی مرتعش میشود یا ارتعاش دارد، وقتی که آن سلول دچار بیماری میشود، سطح فرکانسی یا حد فرکانسی آن سلول تغییر پیدا می کند و با این فناوری ما میتوانیم این تغییرات را متوجه شویم .هر تغییری بیانگر یک حالتی از بیماری میتواند باشد. بنابراین به عنوان ابزار تشخیصی قدرتمندی از پدیده بایورزونانس میشود استفاده کرد ، از طرف دیگر تمام عوامل درمانگر به ویژه داروهای هومیوپاتی یا داروهای فرامولکولی حاوی ارتعاشات خاصی هستند که در واقع این ارتعاشات خواص درمانی آن مواد را با خود حمل می کنند .در واقع اطلاعات درمانی در قالب فرکانس های معنی داری در این سیستم ها وجود دارند و میتوانند با بازتولید آن ها و انتقال این ارتعاشات یا فرکانس ها کمک کنند که در حالت بیماری اگر فرکانس سلولی تغییر پیدا کرده است و به سمت بیماری رفته است آن را به حالت طبیعی خود بازگردانند. بنابراین پدیده بایورزونانس که میشود آن را یک اَبَر فناوری در نظر گرفت کمک بسیار زیادی خصوصا به پزشکی فرامولکولی کرده است . به وسیله پدیده بایورزونانس هم میشود بیماری ها را با دقت بالا تشخیص داد و هم میشود به درمان آن ها بدون کمترین عارضه جانبی پرداخت .گامی فراتر از بایورزونانس
همانطورکه در جریان قرار گرفتید پدیده بایورزونانس کمک بسیار زیادی به پزشکی در دنیا به ویژه پزشکی فرامولکولی که یک نوع طب تلفیقی می باشد کرده است . با این حال استفاده از دستگاه هایی که طبق پدیده بایورزونانس کار می کنند نیاز به حضور فرد بیمار دارد برای اینکه بتوانند ارتعاشات بدن فرد را ثبت کنند و بعد با تحلیلی که روی این ارتعاشات انجام می گیرد میتوانند به تشخیص بیماری ها برسند و مطابق آن بتوانند درمان قابل قبولی را هم ارائه دهند . ولی آنچه که یک گام فراتر از این ابر فناوری در نظر گرفته می شود و اخیراً به وجود آمده ،این است که ما به جایی رسیدیم که می توانیم بدون حضور فیزیکی بیمار ثبت دیجیتال را انجام دهیم و با داشتن این فایل دیجیتال می توانیم به تمام ارتعاشات بدن بیمار دسترسی پیدا کنیم و اقدامات تشخیصی را بر پایه آن انجام دهیم و در نهایت بعد از تحلیلی که روی این ارتعاشات صورت می گیرد و تشخیص بیماریهای مختلفی که فرد دارد بتوانیم با در نظر گرفتن ارتعاشات درمانگر ،اطلاعات دارویی خاصی را به شکل فایل دیجیتال تهیه کنیم و برای بیمار از طریق شبکه های اینترنتی انتقال دهیم و آن شخص با داشتن یک وسیله،یک پروب دیجیتال بتواند داروهای فرامولکولی را تهیه کند . بنابراین فناوری تشخیص و درمان از راه دور یک گام فراتر از ابر فناوری بایورزونانس است.مزایای تشخیصی پزشکی فرامولکولی
همان طور که قبلا اشاره شده بود پزشکی فرامولکولی به نوعی طب تلفیقی است که از شاخه های مختلف پزشکی کمک می گیرد برای اینکه بتواند به بیماران خدمت کند ، برای اقدامات تشخیصی از طب کلاسیک استفاده می کند و برای اقدامات درمانی از طب هومیوپاتی و برای حفظ سلامتی و اصلاح سبک زندگی از طب سنتی بهره میگیرد . آنچه که مزیت اقدامات تشخیصی برای پزشکی فرامولکولی در نظر گرفته می شود استفاده از تمام اقدامات تشخیصی به ویژه آنچه که در طب کلاسیک وجود دارد در هومیوپاتی است و آنچه که در طب سنتی به عنوان اقدام تشخیصی می دانیم و همه اینها توسط فناوری بایورزونانس اتفاق می افتد . در نظر بگیرید به دلیل مشکوک بودن به داشتن تومور مغزی فردی به پزشک متخصص در طب کلاسیک مراجعه می کند برای اینکه مشخص شود واقعا توموری وجود دارد یا نه ، از فرد سی تی اسکن به عمل می آورند. نتیجه انجام سی تی اسکن دریافت مقادیر جزئی از اشعه ایکس است که می دانید اشعه ای است که عارضه دارد و از طرف دیگر در نظر بگیرید برای غده تیروئید از اسکن تیروئید استفاده می شود که مجبورند برای انجام این تست مقادیر اندکی از ماده رادیواکتیو وارد بدن کنند برای اینکه بتوانند تصویر واضحی از خود غده تیروئید داشته باشند . بنابراین همان گونه که میدانید اقدامات تشخیصی که در طب کلاسیک صورت می گیرد می تواند عوارضی در پی داشته باشد . اما از ویژگی های منحصر به فرد به کارگیری تکنولوژی بایورزونانس در تشخیص بیماری ها این است که ، جدا از اینکه عارضه جانبی ندارد ، می تواند یک تشخیص همه جانبه برای بیمار ایجاد کند و به پزشک بسیار کمک می کند برای اینکه بتواند سایر مشکلات بیمار را تشخیص دهد و در نهایت در اقدام درمانی نهایی بتواند از این یافته های خود در تشخیص بیماری های فرد استفاده کند و بهترین درمان را ارائه دهد . بنابراین یکی از مهمترین مزایای اقدامات تشخیصی در پزشکی فرامولکولی استفاده کردن یا به کارگیری تکنولوژی بایورزونانس است.مزایای درمانی پزشکی فرامولکولی
همه ی تلاش داروسازان در طب کلاسیک تهیه داروهایی است که بیشترین تاثیر درمانی را با کمترین عارضه جانبی داشته باشند . همانگونه که قبلا به آن اشاره شده است هر دارویی که در طب کلاسیک مصرف می شود به نوعی سمی است که در شرایط خاصی مزایای آن به معایب آن برتری دارد و یک بیمار می تواند به مدت طولانی از داروهای موجود استفاده کند و نه تنها بهبودی را در مشکلاتش تجربه کند بلکه عوارض خیلی کمتری را هم در این میان تجربه کند . در واقع این یکی از دستاوردهای مهم طب کلاسیک است که توانسته است داروهای متنوع و متعددی را تولید کند که بیشترین تاثیر درمانی و کمترین عارضه جانبی را دارند، ولی به هر حال هر دارویی که استفاده می شود به ویژه داروهایی که در بیماری های مزمن مورد استفاده قرار می گیرد و لازم است طولانی مدت استفاده شود بدون عارضه جانبی نخواهد بود . باور غلطی وجود دارد که افراد فکر می کنند داروهای گیاهی داروهای طبیعی هستند و استفاده از آن ها بدون عارضه جانبی خواهد بود . این تصور اشتباه باعث شده است افراد بعضا در مصرف داروهای گیاهی زیاده روی کنند و خودشان ،خودشان را مسموم کنند ، در واقع خود درمانی عملاً به هر شکلی می تواند مشکل ایجاد کند . آنچه که پزشکی فرامولکولی را نسبت به درمان هایی که در طب سنتی یا طب کلاسیک ارائه می شود متفاوت کرده است ، همین ویژگی های خاص داروهای فرامولکولی است . در تمام دنیا عملاً درمانهای دارویی درمان هایی هستند که با استفاده از مولکول های خاصی اقدام به درمان بیماری ها می کنند ، اما روش هایی که مبتنی بر درمانهای غیردارویی است به ویژه پزشکی فرامولکولی که از داروهای فرامولکولی استفاده می شود یا داروهایی که از طریق فناوری بایورزونانس تهیه می شود یا مطلقا عارضه جانبی ندارند یا بسیار اندک خواهد بود . بنابراین یکی از مهمترین مزایای درمانی پزشکی فرامولکولی استفاده از اقدامات غیر دارویی است که یا عارضه ندارد یا از کمترین عارضه برخوردار است.کیفیت زندگی و پزشکی فرامولکولی
برکسی پوشیده نیست که تمام تلاش پزشکان برای درمان بیماریها و تشخیص بیماری ها منجر به ارتقای سطح سلامتی یا افزایش سطح سلامتی و در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی شده است ، با این حال اقداماتی که در طب کلاسیک صورت می گیرد و منجر به پیدایش رشتههای تخصصی مختلف شده است نشان می دهد که با توجه به دیدگاهی که در طب کلاسیک وجود دارد تلاش بر این بوده است که در حیطه های تخصصی با دقت بیشتری عواملی که باعث ایجاد بیماری می کنند شناسایی شوند و درمانهای دقیق تری صورت بگیرد . آنچه که ما از رشتههای تخصصی مختلف در طب کلاسیک انتظار داریم ، تشخیص بهتر بیماری ها و درمان بهتر آن ها است برای اینکه در نهایت منجر به ارتقاء کیفیت زندگی افراد شود . در ظاهر به نظر می رسد این گونه تقسیم بندی یا پیدایش رشته های تخصصی ، دقت این طب را در تشخیص بیماری ها و درمان آن ها در لایههای مختلف وجودی انسان افزایش داده است .هم از نظر جسمی ،هم از نظر روحی روانی پیشرفت های زیادی به وجود آمده است که منجر به ارتقاء سطح سلامتی و افزایش کیفیت زندگی میشود با این حال تجارب ما از زندگی و استفاده از طب کلاسیک در زندگی ما این یافته را تایید نمی کند ، درست است که رشتههای تخصصی می توانند با دقت بیشتری به بیماری ها رسیدگی کنند اما مشکلی که اینجا به وجود می آید این است که با تخصصی تر شدن رشته های مختلف پزشکی باعث می شود که پزشک مربوطه روی یک نقطه خاص ،یک بخش خاص،یک اُرگان خاص متمرکز شود و سایر اُرگان ها خیلی از حیطه تخصصی او فاصله میگیرند، به این معنی که وقتی شما به متخصص قلب مراجعه میکنید او موظف است که قلب شما را به شکل تخصصی و فوق تخصصی ببیند و تشخیص های مرتبط با آن بدهد ، ولی خیلی راجع به شرایط روحی روانی شما کنکاش نمی کند و این درطولانی مدت باعث ایجاد شکاف بین متخصصین مختلف شده است، طوری که انسان به عنوان موضوعی که اقدامات تشخیصی و درمانی روی او صورت میگیرد عملاً به شکل جداگانه ای مورد بررسی قرار میگیرد و این می تواند باعث بروز مشکلاتی در مسائل تشخیصی و درمانی شود. در نظر بگیرید که برای مشکلی به یک متخصص مراجعه کردید وقتی که به این متخصص مراجعه می کنید ،سعی می کند فقط در حیطه تخصصی خود به شما رسیدگی کند. در نظر بگیرید ماشینی برف پاکنش مشکل پیدا می کند ، آیا مشکل پیدا کردن در زمینه برف پاکن باعث می شود که کیفیت رانندگی شما تغییر پیدا کند؟ امکان دارد در شرایطی که بارندگی است تاثیر ایجاد کند ولی در کیفیت رانندگی شما و حرکت اتومبیل خللی ایجاد نمیکند یا یک بخش دیگری از ماشین مشکل پیدا کند خیلی در مورد حرکت ماشین و کارایی که دارد تاثیرگذار نخواهد بود ،ولی در مورد انسان به هیچ وجه این گونه نیست ، حالات روحی مختلفی که ما تجربه می کنیم به شدت بر روی سلامت جسم ما تأثیر دارد و بالعکس و این نشان می دهد که اگر قرار است کیفیت زندگی ما تغییر پیدا کند ما به چیزی بیشتر از متخصصین طب کلاسیک نیاز داریم ، یعنی طب تلفیقی . یک متخصص طب تلفیقی یکی از موارد مهمی که رعایت خواهد کرد دیدگاه کلنگر خودش نسبت به تمام بیماری هایی است که یک فرد میتواند دچار آن شود، علیرغم اینکه دانش او به اندازه یک متخصص در طب کلاسیک نیست ولی حداقل اطلاعات را دارد و می تواند با اقدامات تشخیصی که بر پایه نه فقط طب کلاسیک ، سایر رشته های پزشکی است عوامل بیشتری را تشخیص دهد و در نهایت درمان مناسب تری را انتخاب کند که منجر به افزایش سطح سلامتی یا ارتقای کیفیت زندگی میشود . بنابراین می توانیم به جرات بگوییم که یکی از مزایای طب تلفیقی به ویژه پزشکی فرامولکولی کمک غیر قابل انکاری به افزایش کیفیت زندگی افراد است.افزایش طول عمر با پزشکی فرامولکولی
حتما شنیده اید که یکی از آرزوهای بشر دسترسی به عمر جاودان بوده است و در واقع شاید یکی از مهمترین دلایل پیدایش علم پزشکی ، برطرف کردن بیماری ها و موانع سلامتی است برای اینکه افراد به یک عمر طولانی تری دسترسی پیدا کنند .هر چند بشر امروزی بیشتر از طول زندگی به عرض زندگی یا در واقع کیفیت زندگی اهمیت میدهد با این حال پرداختن به موضوع طول عمر مسئله بسیار جدی است . تجارب مختلف در علم پزشکی به ویژه پزشکی کلاسیک نشان میدهد که تمام امکانات بشر حتی دستاوردهای مختلف در علوم دیگر دست به دست هم داده اند ،برای اینکه بتوانند به بشر کمک کنند علاوه بر افزایش کیفیت زندگی ، طول عمر بیشتری را برای انسان به ارمغان بیاورند . اتفاقهایی که دراین زمینه افتاده است نشان میدهد اقدامات تشخیصی و درمانی که در طب کلاسیک وجود دارد به عنوان محور اصلی پزشکی فرامولکولی ، نشان داده است که این پیشرفت های اخیر در تشخیص عوامل برهم زننده سلامت و به ویژه در زمینه درمان آن ها بسیار موفق عمل کرده است. با این حال پزشکی فرامولکولی توانسته است با تشخیص عوامل بیشتری که طول عمر ما را تهدید میکنند و ارائه درمان هایی با کمترین عارضه جانبی نقش مهمی در افزایش طول عمر افراد داشته باشد . به این معنی پزشکی فرامولکولی پا به پای اقداماتی که در طب کلاسیک صورت گرفته است و دستاوردهای سایر طب های مختلف مثل هومیوپاتی و طب سنتی توانسته است نقش مهم و جایگاه ویژه ای در افزایش کیفیت زندگی و افزایش طول عمر افراد داشته باشد.بایورزونانس،هم آوایی زیستی
شاید برای بیشتر افراد واژه بایورزونانس واژه آشنایی نباشد. این واژه که از دو قسمت مختلف تشکیل شده است : بایو به معنی زیستی و رزونانس به معنی هم آوایی، در مجموع معنی هم آوایی زیستی را می دهد .واژه بایورزونانس کمتر از ۵۰ سال است که در دنیا مطرح شده است و بر یک اصل اساسی در علم فیزیک دلالت می کند که در مورد محیط های زیستی هم مورد استفاده قرار میگیرد و آن هم ارتعاشات تارهای هم کشش یا هم فرکانس است ، به این معنی که اگر دو تار هم فرکانس وجود داشته باشد به طور مثال اگر یک ویولون را در یک گوشه اتاق قرار دهیم و ویولون دیگری را در گوشه دیگری از همان اتاق قرار دهیم ، وقتی سیم سُل یکی را مرتعش می کنیم بدون تماس با ویولون بعدی سیم سُل آن یکی ویولون هم مرتعش می شود ، این به این معنی است که وقتی که دو تار داشته باشیم که هم کشش باشند یا به عبارت دیگر هم فرکانس باشند ارتعاش یکی باعث ارتعاش دیگری می شود . این قانون فیزیک در محیط های زیستی که تحت عنوان بایورزونانس شناخته شده است منشا و پایه و اساس بسیاری از اقدامات تشخیصی و درمانی شده است .در نظر بگیرید هر سلول بدن ما در فرکانس خاصی مرتعش می شود یا به عبارت دیگر در یک فرکانس خاص به بهترین شکل ممکن مرتعش می شود و سلولها میتوانند با داشتن حد فرکانسی مشابه با هم دیگر در ارتباط باشند ، دقیقاً مثل دو سیم سُل دو ویولون .از این طریق است که تکنولوژی بایورزونانس یا فناوری بایورزونانس میتواند در علم پزشکی هم در مورد مسائل تشخیصی و هم در مورد اقدامات درمانی به کار آید.